هنر مفهومی

تعریف هنر مفهومی

باز کردن اصطلاح هنر مفهومی به سادگی دیگر جنبش‌های هنری نیست. به‌راحتی می‌توان با روش‌های مختلف استفاده از این کلمه گیج شد. در حالی که هنر مفهومی بیشتر به جنبش هنری بین دهه‌های 1960 و 1970 که در ایالات متحده ظهور کرد اشاره دارد، چندین راه دیگر نیز برای درک آن وجود دارد. این کلمه دقیقاً چه معنایی دارد؟ مفهوم‌گرایی چه زمانی یک جنبش هنری محسوب می‌شود و آیا هنوز وجود دارد؟ پاول وود، مورخ هنر، در کتاب جامع هنر مفهومی خود با روش‌های مختلف این مفهوم را توضیح داد:

1- مفهوم‌گرایی اغلب به عنوان یک اصطلاح منفی برای آنچه مردم در مورد هنر معاصر دوست ندارند استفاده می‌شود که حول این مفهوم می چرخد.

2- مفهوم‌گرایی به جنبش هنری انگلیسی-آمریکایی اشاره دارد که در دهه‌های 1960 و 1970 شکوفا شد. ایده، برنامه‌ریزی و فرآیند تولید اثر هنری مهم‌تر از نتیجه واقعی تلقی می‌شود.

3- مفهوم گسترده‌تر مفهوم‌گرایی معتقد است که مردان و زنان در تمام گوشه‌های جهان از دهه 1950 به شیوه‌ای مفهومی روی موضوعاتی از جمله امپریالیسم (نظام سلطه) تا هویت شخصی کار کرده‌اند. با توجه به این تعریف، مفهوم‌گرایی به مفهوم‌گرایی جهانی تبدیل می‌شود.

هنر مفهومی چیست؟

هنر مفهومی به عنوان یک جنبش هنری در دهه 1960 ظهور کرد و جنبش مدرنیستی حاکم قبلی و تمرکز آن بر زیبایی‌شناسی را نقد کرد. این اصطلاح معمولاً برای اشاره به هنر از اواسط دهه 1960 تا اواسط دهه 1970 استفاده می‌شود. در مفهوم‌گرایی، ایده یا مفهوم پشت اثر هنری مهم‌تر از مهارت فنی یا زیبایی‌شناسی رایج تلقی می‌شود. هنرمندان مفهومی از مواد و فرم‌هایی که مناسب‌تر برای رساندن ایده‌هایشان بود، استفاده می‌کنند. این موضوع منجر به خلق انواع بسیار متفاوتی از هنر، چه از لحاظ اجرا و چه از لحاظ استفاده از اشیاء روزمره به عنوان مواد اولیه، شد که تقریباً شبیه هر چیزی بودند. هنرمندان با استفاده از ابعاد زبانی، فرآیندگرایی اندیشه و همچنین سیستم‌ها، ساختارها و فرآیندهای نامرئی برای هنر خود، امکان هنر به عنوان ایده و هنر به عنوان دانش را بررسی کردند.

خاستگاه هنر مفهومی

اگرچه هنر مفهومی برای اولین بار در دهه 1960 تعریف شد، منشأ آن به سال 1917 باز می‌گردد، زمانی که مارسل دوشان یک توالت را از یک مغازه لوله کشی خرید و آن را به عنوان مجسمه با عنوان « فواره» در یک نمایشگاه مجسمه در نیویورک ارائه کرد. کمیته هیئت داوران این اثر را رد کردند و آن را غیراخلاقی دانستند و از پذیرش آن به عنوان هنر خودداری کردند. پرسش دوشان از اینکه مرزهای هنر در کجا نهفته است و نقد او از نهاد هنری راه را برای هنر مفهومی هموار کرد. فواره یکی از معروف ترین آثار دوشان است و به‌طور گسترده‌ای به عنوان نماد هنر قرن بیستم دیده می‌شود. در حال حاضر نسخه اصلی که گم شده است شامل یک توالت استاندارد بود که از ظروف سفالی لعابدار ساخته شده بود. فواره دوشان در سال 1914 به عنوان یک نمونه اساسی از چیزی که او آن را « آماده » می‌نامید، توسط هنرمند به عنوان یک اثر هنری دیده می‌شود.

مارسل دوشان، فواره، 1917. عکس آلفرد استیگلیتز

فلوکسوس

در اوایل دهه 1960، اصطلاح هنر مفهومی توسط اعضای جنبش فلوکسوس مانند هنری فلینت مورد استفاده قرار می‌گرفت. فلوکسوس گروهی بود که هنرمندانی از آسیا، اروپا و ایالات متحده را در آغوش می‌گرفت و هنرمندان آن اغلب به عنوان هنرمندان مفهومی در نظر گرفته می‌شدند. هدف اصلی این جنبش ایجاد نگرش باز نسبت به هنر به دور از انحصار مدرنیسم بود. هنرمندان فلوکسوس علاقه‌مند به گسترش دامنه ارجاع زیبایی‌شناسی به هر چیزی بودند، از یک شی گرفته تا یک صدا یا یک کنش. از هنرمندان مشهور فلوکسوس می‌توان به یوکو اونو که در طیف گسترده‌ای از فعالیت‌های فلوکسوس در نیویورک و ژاپن فعال بود و یوزف بویس در آلمان اشاره کرد.

نقاشی‌های سیاه فرانک استلا

در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 فرانک استلا مجموعه‌ای از نقاشی‌های سیاه خود را خلق کرد که نقطه‌ای مهم از گسست بین مدرنیسم و ​​شیوه‌های ضد مدرنیستی بود. این مجموعه آثار منجر به ظهور هنر مینیمالیست و مفهومی شد. هدف این کارها این بود که به معنای واقعی کلمه بر شکل بوم تاکید و بازتاب شود و کار از دیوار جدا شود و به فضای سه بعدی تبدیل شود. این حمله‌ای به مدرنیسم بود که باعث ایجاد رویکردی که کاملاً ضد فرم بود، شد. کار هنری به کنش‌ها و ایده‌ها تبدیل شد و از این نقطه به بعد، به نظر می‌رسید که دریچه ها باز شده و هنرمندان به قلمروی کاملاً جدیدی رفته بودند. مدرنیسم واقعاً به پایان رسیده بود.

فرانک استلا، ازدواج عقل و بدبختی،1959

پاراگراف‌های سول لویت در مورد هنر مفهومی

مقاله سال 1967 سول لویت با عنوان «پاراگراف‌هایی درباره هنر مفهومی» در آرت‌فروم، یکی از مهم‌ترین نوشته‌ها درباره مفهوم‌گرایی بود. این مقاله هنر مفهومی را به عنوان جنبش آوانگارد جدید معرفی کرد. در واقع، اصطلاح «هنر مفهومی» برای اولین بار در این مقاله ظاهر شد. آغاز مقاله لوویت بیانیه کلی یک رویکرد مفهومی را تشکیل می دهد: در هنر مفهومی، ایده یا مفهوم مهم‌ترین جنبه کار است. وقتی یک هنرمند از فرم مفهومی در هنر استفاده می‌کند، به این معناست که همه برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها از قبل گرفته می‌شود و اجرا یک امر ظاهری است. این ایده تبدیل به ماشینی می‌شود که هنر را می‌سازد.

فلوکسوس، هنرمندان هنر مفهومی

جوزف کوسوث

هنر مفهومی به عنوان یک جنبش روشن در اواخر دهه 1960 شروع به ظهور کرد. در سال 1967، جوزف کوسوث نمایشگاه‌هایی را  در نیویورک برگزار کرد که آثاری از خود کوسوث و کریستین کوزلوف به نمایش گذاشته شد. کوسوث در یادداشت‌های خود به همراه نمایشگاه نوشت: «اثر هنری واقعی ایده‌ها هستند» در همان سال مجموعه‌های خود را با عنوان هنر به عنوان ایده ( Art as Idea as Idea) به نمایش گذاشت. این مجموعه از آثار نه از تصاویر بصری، بلکه از کلماتی تشکیل شده بود که در هسته اصلی بحث پیرامون وضعیت هنر مدرن قرار داشتند. کلماتی مانند «معنا»، «ابژه»، «بازنمایی»، «نظریه» و غیره.

جوزف کوسوث، چهار رنگ چهار کلمه (آبی، قرمز، زرد، سبز)، 1966. عکس از Widewalls

گروه هنر و زبان

در همین زمان در انگلستان، گروه هنر و زبان در حال بررسی پیامدهای پیشنهاد اشیاء پیچیده‌تر به عنوان آثار هنری بودند (به‌طور شامل ستون هوا، آکسفوردشایر و ارتش فرانسه). اولین نسل گروه هنر و زبان توسط تری اتکینسون، مایکل بالدوین، دیوید بینبریج و هارولد هارل در سال‌های 1966-1967 تشکیل شد. بعداً این گروه در ایالات متحده نیز گسترش یافت. در سال 1972، آن‌ها نمایه هنر و زبان  01 را  برای Documenta V (نمایشگاه هنر معاصر پنج ساله) تولید کردند. این چیدمان متشکل از گروهی از هشت کابینت بایگانی حاوی 87 متن از  مجله Art-Language بود  .

شش سال لوسی لیپارد

کتاب شش سال لوسی لیپارد، که اولین سال‌های جنبش هنر مفهومی (1966-1972) را پوشش می‌دهد، در سال 1973 منتشر شد. مل بوشنر، هنرمند آمریکایی، با توجه به ماهیت گیج‌کننده و پیچیده هنر مفهومی، روایت او را گیج‌کننده و خودسرانه محکوم کرد. سال‌ها بعد، لیپارد استدلال کرد که بیشتر روایت‌های مفهوم‌گرایی ناقص است و حافظه هیچ‌کس، از رویدادهای واقعی مربوط به توسعه هنر مفهومی قابل اعتماد نیست.

مفهوم‌گرایی در آمریکای لاتین

در آمریکای لاتین، هنرمندان نسبت به هنرمندان مفهومی در آمریکای شمالی و اروپای غربی واکنش‌های سیاسی مستقیم‌تری را در کار خود انتخاب کردند. هنرمند برزیلی سیلدو میرلس با سری Insertions into Ideological Circuits (درج در مدارهای ایدئولوژیک) آماده را دوباره معرفی کرد. او با مهر زدن پیام‌های سیاسی بر روی آن‌ها و بازگرداندن آن‌ها به سیستم، مانند اسکناس‌ها و بطری‌های کوکاکولا، با اشیایی از سیستم‌های گردشی تداخل می‌کرد.

مفهوم‌گرایی در اتحاد جماهیر شوروی

در اتحاد جماهیر شوروی، بوریس گرویس، منتقد هنری، گروهی از هنرمندان روسی فعال در دهه 1970 را «مفهوم‌گرایان مسکو» نامید. آنها رئالیسم سوسیالیستی شوروی را با پاپ آمریکایی و مفهوم‌گرایی غربی مخلوط کردند.

هنر مفهومی معاصر و مفهوم‌گرایی

مفهوم‌گرایی در عمل معاصر اغلب به عنوان مفهوم‌گرایی معاصر شناخته می‌شود. آثار هنری مفهومی معاصر اغلب از رویکردهای میان رشته‌ای و مشارکت مخاطبان استفاده می‌کنند و نهادها، نظام‌ها و ساختارهای سیاسی و سلسله مراتب را نقد می‌کنند. هنرمندانی که به وضوح از تکنیک‌ها و استراتژی‌های مختلف مرتبط با هنر مفهومی استفاده می‌کنند عبارتند از جنی هولزر و استفاده او از زبان، شری لوین و نقد عکاسی وی از اصالت، سیندی شرمن و بازی‌اش با هویت و استفاده باربارا کروگر از متن و عکاسی.

همانطور که ما تاریخچه و حضور پیچیده و گسترده هنر مفهومی را بررسی کرده‌ایم، چندین چیز به ذهن متباد می‌شود. یکی از بزرگترین نقاط قوت آن این بود که مسئولیت بررسی واقعی ماهیت هنر و نهادها را بر عهده بگیرد. هنر مفهومی، گاهی هنر مقاومت در برابر نظم مسلط بود. در زمان‌های دیگر، آینه‌ای بدبینانه بود که در برابر دنیای هنر قرار داشت یا گاهی یک تعهد عمیقاً فلسفی. بسیاری از هنرمندان از قرار گرفتن در جعبه هنر مفهومی متنفر بودند. با این حال، ما سعی کرده‌ایم خطوط خاصی را بین هنرمندان، رویدادها و سیستم‌های فکری مختلفی که برای مدتی در مداری مشابه چرخیده‌اند و زیر چتر مفهوم‌گرایی بهتر درک می‌شوند، ترسیم کنیم.

نویسنده: لعیا محمدباقری

0 دیدگاه و نظر برای این نوشته موجود است

دیدگاه خود را درباره "هنر مفهومی" بنوسید.