مینیمالیسم فلسفه زندگی با کمتر است، در حالی که ماکسیمالیسم همه چیز در مورد داشتن بیشتر است. از نظر طراحی، مینیمالیسم بر سادگی تمرکز دارد. ماکسیمالیسم اسراف را می پذیرد.
بنابراین، وقتی صحبت از مینیمالیسم در مقابل ماکسیمالیسم می شود، کدام یک برای شما مناسب است؟ آیا می توانید همزمان یک ماکسیمالیست و یک مینیمالیست باشید؟
مینیمالیسم چیست؟
مینیمالیسم سبک یا دیدگاهی است که در زمینه های مختلف زندگی از جمله طراحی، هنر، موسیقی، مد و سبک زندگی به کار می رود.
جنبش مینیمالیسم در قرن بیستم زمانی که هنرمندان مشهور شروع به پیشروی زیبایی شناسی مینیمالیستی در آثار خود کردند، قوت گرفت. با این حال، ذهنیت مینیمالیستی از زمان های قدیم در فلسفه یونان و روم و بودیسم اعمال شده است.
مینیمالیست ها معتقدند که کمتر، بیشتر است. آنها بر کیفیت بر کمیت تمرکز می کنند، تنها با موارد ضروری زندگی می کنند و طبیعتا مصرف گرایی بیش از حد را رد می کنند.
حداکثر گرایی چیست؟
ماکسیمالیسم نقطه مقابل مینیمالیسم است. این یک سبک یا تکنیک است که افراط و تفریط را در بر می گیرد.
ماکسیمالیست ها معتقدند که بیشتر، بیشتر است. آنها بر کمیت و کیفیت تمرکز می کنند و تا حد امکان خود را با چیزهای زیادی احاطه می کنند. آنها میخواهند هر چیزی را که میخواهند داشته باشند، و میخواهند پر سر و صدا، رنگارنگ و گاهی آشفته باشد.
به عنوان مثال، روند سال 2022 “زیبایی دخترانه عجیب و غریب” یک مد ماکسیمالیسم است که اصول خنثی و بی انتها را برای قطعات شلوغ و رنگارنگ رد می کند.
مینیمالیسم در مقابل ماکسیمالیسم
در این بخش بعدی، نمونه هایی از مینیمالیسم در مقابل ماکسیمالیسم در حوزه های مختلف زندگی را بیان می کنم. توجه داشته باشید که اینها کلی گویی هستند، نه قوانین سخت. شما می توانید در برخی از زمینه های زندگی خود یک مینیمالیست و در برخی دیگر ماکسیمالیست باشید.
پوچی در مقابل پری
در مینیمالیسم، پوچی به عنوان نشانه زیبایی در نظر گرفته می شود. مینیمالیستها احساس میکنند که فضاهای خالی میتوانند آرامبخش و آرام باشند.در ماکسیمالیسم، پری به عنوان نشانه ای از غنا و شخصیت تلقی می شود. ماکسیمالیست ها سعی می کنند تا جای ممکن فضاهای خود را با چیزهای زیبا پر کنند.
آنچه ماکسیمالیست ها و مینیمالیست ها در مورد یکدیگر فکر می کنند
مینیمالیست ها حداکثر گرایان را اسراف کننده، توجه جو و مادی گرا می دانند. آنها بر این باورند که ماکسیمالیست ها سعی می کنند خلاء زندگی خود را با چیزهایی پر کنند.
ماکسیمالیستها مینیمالیستها را خستهکننده، محروم و سختگیر میدانند. آنها معتقدند مینیمالیست ها با داشتن اندک داشتن، لذت زندگی را از دست می دهند.
رابطه با اشیا
ماکسیمالیست ها وابستگی عمیقی به چیزهای خود پیدا می کنند، در حالی که مینیمالیست ها چیزهای خود را دقیقاً همان چیزها می دانند.ماکسیمالیست ها فکر می کنند که اشیا در زندگی آنها معنا و هدف دارند. معمولاً پشت هر موردی که آنها به دست آورده اند یک داستان وجود دارد. آنها وسایل را احساساتی می کنند و در خلاص شدن از شر آنها مشکل دارند، حتی زمانی که دیگر مفید نیستند.
در مقابل، مینیمالیستها معتقدند ارزش یک شی در کاربرد آن است. آنها به احتمال زیاد وقتی دیگر به آنها نیازی ندارند از شر آنها خلاص می شوند و سعی می کنند برای اقلام خود ارزش عاطفی قائل نشوند.مینیمالیست ها معتقدند که هر چه ارتباط عاطفی کمتری با دارایی ها داشته باشند، آزادی بیشتری دارند.
رویکرد خرید
ماکسیمالیست ها خرید را دوست دارند، به خصوص پیدا کردن قطعات منحصر به فرد. آنها آن را به عنوان یک سرگرمی حتی یک مهارت و راهی برای بیان شخصیت خود می بینند.مینیمالیست ها خرید را دوست ندارند و آن را اتلاف وقت و پول می دانند. آنها در عوض از این منابع برای ایجاد تجربیات به یاد ماندنی استفاده می کنند.ماکسیمالیست ها خواهان دارایی های منحصر به فرد هستند. مینیمالیستها از موارد تکراری خوشحال هستند – برای مثال، لباسهای شخصی.
مینیمالیست ها بر این باورند که سرمایه گذاری روی اقلام با کیفیتی که دوام زیادی داشته باشند بسیار مهم است. ماکسیمالیست ها فکر می کنند داشتن چیزهای متنوعی که با روحیه، یک فصل یا یک رویداد مطابقت داشته باشد، مهم تر است.
ارتباط متنی
ماکسیمالیسم را می توان به عنوان “بلند” توصیف کرد، در حالی که مینیمالیسم “آرام” است.
به عنوان مثال، ماکسیمالیست ها به دنبال ارتباط شخصیت خود از طریق هنر و طراحی هستند. آنها میخواهند لباسها، خانهها و سلیقهشان در فیلم، غذا و موسیقی نشاندهنده شخصیت آنها باشد.وقتی وارد خانه یک ماکسیمالیست میشوید، در حالی که به آثار هنری، دکور، قفسه کتاب و زیور آلات آنها نگاه میکنید، به سرعت گفتگوها را برانگیختید. این از طریق چیزهای آنهاست که اتصال و ارتباط با یک ماکسیمالیست را بسیار آسان می کند.برعکس، مینیمالیستها چیزها را تا زمانی که تنها چیزی که باقی میماند شخصیت آنها باشد، عقب میاندازند. آنها از مینیمالیسم به عنوان ابزاری برای شلوغ کردن زندگی خود و تمرکز بر آنچه مهم است استفاده می کنند.وقتی وارد خانه یک مینیمالیست می شوید، محیط نامرتب شما را به چالش می کشد تا حضور داشته باشید و آن شخص را بشناسید.
طول عمر طراحی
طراحی ماکسیمالیست معمولا به عنوان “مد روز” در نظر گرفته می شود، در حالی که طراحی مینیمال “بی زمان” است.
ماکسیمالیست ها می خواهند فضاهای خود را به روز و شیک نگه دارند. آنها همچنین تمایل دارند که به سرعت خسته شوند. همانطور که علایق آنها تکامل می یابد، سبک آنها نیز تغییر می کند. در نتیجه، طراحی حداکثری نسبتا گذرا است.
طراحی مینیمالیستی بی زمان تر است. همیشه جایی برای تیشرتهای مشکی و دیوارهای سفید وجود خواهد داشت، صرف نظر از اینکه شما یک مینیمالیست هستید یا حداکثر.
ممکن است گاهی اوقات خسته کننده باشد، اما یک شرط مطمئن است. از طرف دیگر، ممکن است یک روز صبح از خواب بیدار شوید و از دکوراسیون حداکثری خود متنفر شوید، بنابراین به پروژه بعدی بروید.
ماکسیمالیسم دکور را برجسته می کند در حالی که مینیمالیسم معماری را برجسته می کند
در یک فضای حداکثری، وسایل، آثار هنری و حتی کتاب ها ستاره نمایش هستند. معماری در پشت مینشیند. در واقع، شما حتی ممکن است متوجه جزئیات معماری در یک فضای حداکثری نشوید، زیرا آنها بسیار تحت تأثیر دکور قرار گرفته اند.
در فضای مینیمالیستی، تمرکز بر معماری است. اثاثیه حداقل است و اغلب آثار هنری یا تزئینات بسیار کمی (در صورت وجود) وجود دارد. این به شما امکان می دهد تا از جزئیات معماری فضا قدردانی کنید.
تصورات نادرست و افکار عمومی در مورد ماکسیمالیسم و مینیمالیسم
در این بخش، می خواهیم به برخی از تصورات غلط رایج در مورد مینیمالیسم و ماکسیمالیسم بپردازیم.
طراحی مینیمالیستی نباید خسته کننده باشد
مینیمالیسم به معنای “خسته کننده” یا “ساده” بودن نیست. فقط به این دلیل که یک فضا حداقل است به این معنی نیست که باید فاقد شخصیت باشد. به مینیمالیسم ژاپنی یا اسکاندیناوی فکر کنید. این فضاهای مینیمال فوق العاده شیک و پر از شخصیت هستند.
طراحی ماکسیمالیست همیشه به معنای درهم ریختگی نیست
بله، طراحی حداکثری می تواند درهم و برهم باشد، اما لزومی ندارد. یک فضای ماکسیمالیستی که به خوبی طراحی شده باشد، منسجم و به خوبی ویرایش شده است. ممکن است به نظر برسد که چیزهای زیادی در حال انجام است، اما اگر دقت کنید، خواهید دید که هر چیزی یک هدف و مکانی دارد.
مینیمالیسم به معنای “کامل” بودن نیست
این ایده وجود دارد که مینیمالیسم در مورد داشتن یک زندگی یا فضای “عالی” است. این نمی تواند دور از واقعیت باشد. مینیمالیسم یعنی ایجاد فضا برای چیزهایی که برای شما مهم است و رها کردن بقیه چیزها. این در مورد کامل بودن نیست. این در مورد عمدی است.
بین ماکسیمالیست و احتکار تفاوت وجود دارد
فقط به این دلیل که یک نفر حداکثر گرا است به این معنی نیست که یک احتکار کننده است. احتکار از نظر فنی یک اختلال است که نیاز به کمک حرفه ای دارد. احتکارکنندگان چیزها را از یک واکنش عاطفی عمیق جمع می کنند.از سوی دیگر، یک ماکسیمالیست با دقت آیتم های خود را انتخاب می کند. آنها فقط خود را با چیزهایی احاطه می کنند که آنها را روشن می کند.
مینیمالیسم اغلب به عنوان یک راه حل موقت استفاده می شود
برخی افراد طبیعتاً ذهنیت مینیمالیستی دارند و همیشه ذات گرا بوده و خواهند بود.
با این حال، بسیاری از مردم برای کنار آمدن با زندگی که از کنترل خارج شده است، وارد مینیمالیسم می شوند. گاهی اوقات لازم است بازنشانی را بزنید و تازه شروع کنید. بنابراین برای چند ماه یا یک سال آینده، ممکن است به چالشی مینیمالیستی برای سم زدایی بپردازید یا متعهد شوید.
هنگامی که زندگی خود را تمیز کردید و از شر مازاد خلاص شدید، می توانید به آرامی همه چیز را بر اساس نیاز به آن بازگردانید.
طراحی ماکسیمالیست می تواند یک علاقه واقعی باشد
طراحی ماکسیمالیست می تواند پروژه نهایی زندگی خود بیان، هنر و خلاقیت بدون ماتریالیسم باشد. این میتواند یک فرآیند دائماً در حال تکامل از سرپرستی و جمعآوری باشد که میتواند بسیار رضایتبخش باشد.
مینیمالیسم ماکسیمالیسم است
مینیمالیسم در مورد حذف هر چیزی است که شما را خوشحال نمی کند یا هدفی را دنبال نمی کند. اما هنگامی که شلوغ شد و فقط موارد ضروری را در اختیار داشتید، فضای (و زمان) بیشتری خواهید یافت تا خودتان را به طور کامل به علایق خود متعهد کنید.بنابراین، مینیمالیسم به نوعی ماکسیمالیسم است، زیرا شما فضا را برای به حداکثر رساندن آنچه مهم است باز می کنید.
مردم ممکن است به عنوان پاسخی به دیگری وارد ماکسیمالیسم یا مینیمالیسم شوند
هر دو مینیمالیسم و ماکسیمالیسم در مقاطع مختلف زمانی مد روز بوده اند. و گاهی اوقات، افراد ممکن است به عنوان پاسخی به دیگری وارد یکی شوند.برای مثال، پس از سالها «در» بودن مینیمالیسم، برخی از افراد ممکن است از آن عبور کنند و بخواهند در جهت مخالف حرکت کنند. یا ممکن است از ارتباط مینیمالیسم با فضاهای “سرد” یا “بالینی” خسته شده باشند و بخواهند به خانه های خود گرما اضافه کنند.از طرف دیگر، پس از سالها حضور حداکثری، ممکن است برخی از افراد هوس سادگی و مینیمالیسم را داشته باشند. یا ممکن است از این احساس ناراحت باشند که باید دائماً با آخرین روندها هماهنگ باشند و می خواهند زندگی خود را ساده کنند.
آیا می توانید در عین حال ماکسیمالیست و مینیمالیست باشید؟
کاملا. خانه های کوچک نمونه کاملی از مینیمالیستی و حداکثری بودن به طور همزمان هستند. با داشتن فضای محدود، مجبور می شوید دارایی خود را کم کنید. اما نحوه طراحی خانه کوچک خود ممکن است زیبایی شناسی حداکثری به خود بگیرد.
علاوه بر این، در عین داشتن سبک طراحی حداکثری، می توانید ذهنیتی مینیمالیست داشته باشید (هر چیزی یک هدف/دلیلی برای حضور در فضای شما دارد).
می توانید استدلال کنید که بین سبک مینیمالیستی و طرز فکر مینیمالیستی تفاوت وجود دارد. با سبک، ممکن است از شر هر چیزی که ضروری نیست خلاص شوید (حتی گاهی اوقات هنر روی دیوارها).
در حالی که با طرز فکر مینیمالیستی، چیزهایی را که در زندگی خود دارید را مدیریت می کنید و از چیزهایی خلاص می شوید که هدفی ندارند، شادی نمی آورند یا در فضای شما کار نمی کنند.
بنابراین مینیمالیسم و حداکثر گرایی متقابل نیستند. شما می توانید هر دو را دوست داشته باشید (و حتی دوست داشته باشید). این فقط به این بستگی دارد که چه چیزی برای شما و سبک زندگی شما مفید است.
هر دو مینیمالیسم و ماکسیمالیسم در مورد عمدی بودن هستند
مینیمالیسم و حداکثرگرایی در مورد عمدی بودن با زندگی و متعلقات شماست. این در مورد انتخاب کردن بر اساس آنچه برای شما مهم است است.
پس از خود بپرسید، چه نوع ایده آلی می خواهید داشته باشید؟ و بر این اساس طراحی کنید.