در قسمت اول این مقاله به بررسی هفت دسته اصطلاح مشابه در فشن و شباهتها و تفاوتهای آنها پرداختیم که میتوانید این مقاله را از اینجا مطالعه کنید.
حال در قسمت دوم این مقاله به بررسی و مقایسه هفت جفت اصطلاح دیگر میپردازیم:
فد و کریز
فد (fad): پدیده، محصول، ایدئولوژی یا رفتاری عموماً غیرضروری که برای مدت کوتاهی توسط گروه یا جامعهای محبوب و همهگیر میشود. فدها، نمایانگر هیجان مشترک میان افراد یک گروه یا جامعه نسبت به خرید محصولی مشخص یا انجام عملی خاص هستند. آنها نسبت به ترندهای فشن، بازۀ گستردگی و عمر کمتری دارند و معمولاً توسط جوانان دنبال میشوند.
مثال: نوعی میکاپ نچرال در سال جاری، شامل ککومک، ابروهای پرپشت و گونههای صورتی، که توسط بیوتی اینفلوئنسرها گسترش یافتهاست.
کِرِیز (craze): همانطور که از نام آن مشخص است، کریزها، شیفتگی و کشش هیجانی افراد را به سمت خود، ایجاد میکنند. آنها از فدها محبوبیت کمتری دارند و ناپایدارترند. اما شدت همهگیری آنها در بازۀ زمانی کوتاه، بیشنر از فدهاست. کریزها معمولاً خیلی ناگهانی ظاهر میشوند و حاصل هیجانات افراطی و لحظهای جوانان هستند.
مثال: محبوبیت کاستومهای فیلم «جنگ ستارگان» در میان طرفداران، در زمان انتشار این فیلم.
عكاسی کاتالوگ و عکاسی لوکبوک
عکاسی کاتالوگ: عکاسی کاتالوگ (گاهاً به آن عکاسی ایکامِرس هم میگویند) سادهترین نوع عکاسی در فشن است. عکسهای حاصل در این گروه، میتوانند در قالب کاتالوگ چاپ شوند و یا بهصورت یک مجموعه، در صفحات وب یا شبکههای اجتماعی به مشتری عرضه شوند. هدف از این نوع عکاسی، فروش مستقیم و صرف محصول فشن است. از این جهت بیشترین تمرکز عکاس بر نمایش محصول، بهبهترین شکل و واقعگرایانهترین حالت ممکن خواهد بود؛ بهگونهای که کیفیتهای فیزیکی محصول از جمله جنس، رنگ و بافت، کاملاً مشخص باشد.
در مقایسه با سایر انواع عکاسی فشن، در این نوع کمتر خلاقیت میبینیم و کیفیت عکس مستقیماً به مسائل فنی و تکنیکی عکاسی بهویژه نورپردازی، مربوط میباشد. پسزمینۀ عکاسی ساده و اغلب سفید است و بهکمترین میزان از لوازم جانبی در محیط استفاده میشود.
عکاسی لوکبوک: عکاسی لوکبوک تا حد زیادی به عکاسی کاتالوگ شبیه است؛ اما تفاوتهای هم دارد. برخلاف عکاسی کاتالوگ، عکاسی لوکبوک، طبیعیتر و کژوالتر جلوه میکند. هدف همچنان نشاندادن کیفیتهای محصول است (سوژۀ اصلی محصول)؛ اما برای انتقال حس بیشتر و ارتباط بیشتر با مخاطب، فضایی شبیهسازیشده مرتبط با موقعیت بهکارگیری محصول، در عکس ایجاد میشود؛ برای مثال یک پیراهن زنانه در محیطی شبیه یک مهمانی عکاسی میگردد. بهنوعی، لوکبوکها، برشی از لایفاستایل مشتری خود را به نمایش میگذارند.
پوشش خیابانی (street wear) و استایل خیابانی (street style)
استریت استایل یا مد خیابانی: از میانۀ سدۀ بیستم و بهعنوان جریانی مهم در فشن، کاملاً مستقل از مد سطح بالا ظهور کرد. مد خیابانی از دل خیابانهای شهر و از میان قشر متوسط رشد یافت و نقش مهمی در معرفی و محبوبیت خردهفرهنگهای دهۀ بیستم داشت. آنچه در استایل خیابانی اهمیت دارد، تمرکز بر فردگرایی و ابراز هویت منحصربهفرد است. استریت استایل خیلی متکی به ترندهای هایفشن نیست و بهویژه در گذشته، بهعنوان جریانی قدرتمند، همرتبه با مد ردهبالا تعریف میشده و در کنار فشن سطح بالا میایستادهاست.
پوشش خیابانی: بهعنوان استریت استایل محبوبی در دهۀ 90 شناخته میشود که از دل خیابان و فرهنگ جوانان آمریکایی (کالیفرنیا) سرچشمه گرفتهاست. این سبک پوشش کژوال و راحت، از خردهفرهنگ هیپهاپ و اسکیتبوردینگ تأثیر گرفته و بخشی از ترندهای دهۀ 90 را شامل میشود. آیتمهایی مانند انواع هودی اورسایز و کتونی، تیشرتهای گرافیکی و شلوارهای گشاد گرمکن، در این استایل دیده میشوند. در دهۀ بعدی کتونیهای نایکی و آدیداس، به بخش اصلی این استایل تبدیل شدند.
کاستوم دیزاینر و ست کاستومر
کاستوم دیزاینر (costume designer): طراحان کاستوم، بهطور خاص به طراحی لباس و اکسسوری برای تئاتر، کنسرت، سینما و تلویزیون (انواع گونههای رسانه) میپردازند. آنها متخصصان تاریخ فشن، طراحی و اجرای استایل براساس کاراکتر بازیگران هستند و باید در زمینۀ ارائۀ لباسهای دراماتیک و سینمایی، مهارت داشته باشند. گاهی در پروژههای تلویزیونی و سینمایی از لباسهای معمول امروزی استفاده میشود که در اینجا هم طراحی استایل و نظارت بر تهیۀ آیتمهای آن، بر عهدۀ کاستوم دیزاینر است.
ست کاستومر (set costumer): در تئاترهای بزرگ و پروژههای سینمایی، کاستوم دیزاینر لوکها را طراحی و بر تولید آنها نظارت میکند؛ اما وظیفۀ رساندن لباسها به بازیگران و نظارت بر ظاهر آنها هنگام نمایش با ضبط فیلم، بر عهدۀ ست کاستومر میباشد. ست کاستومر بهنوعی دستیار طراح کاستوم محسوب میشود. او با دانستن چشمانداز کاستوم دیزاینر و کارگردان، ظاهر بازیگران و استایل آنها را در هر صحنه، تحت کنترل دارد و همچنین از سالمماندن لباسها اطمینان حاصل میکند.
ریزورت و کروز
شباهتها: کالکشنهای کروز و ریزورت در ماههای می تا ژوئن، بین دو بازۀ اصلی ارائۀ محصولات فشن تحت عنوان هفتههای مد بهار/تابستان و پاییز/زمستان، توسط برخی برندهای لوکس به نمایش در میآیند. آیتمهای این کالکشنها، در اواخر پاییز، به بازار عرضه میشوند. هدف از این کالکشنها، تأمین نیاز مشتریهای مرفه به خرید پوشاک خنک و ساحلی برای تعطیلات در ماههای سرد سال است. کالکشنهای کروز یا ریزورت مناسب افرادی است که در فصل پاییز یا زمستان با قایقها و کشتیهای تفریحی (یا همان کروزها) یا جتهای خصوصی خود قصد سفر به مناطق گرمتر مدیترانهای را دارند.
تفاوتها: نام کالکشن کروز، از کشتیهای تفریحی بزرگ با این نام، گرفته شدهاست. این کالکشن نخستین بار توسط شنل در دهۀ 1920، ارائه شد؛ یعنی زمانی که این اصطلاح توسط خانوادههای ثروتمندی که با کشتیهای کروز به مقصد ساحلهای مدیترانه در زمستان سفر میکردند و بهدنبال پوشاک مناسب میگشتند، گسترش یافت. تفاوت کالکشنهای کروز و ریزورت در نوع لباسهای ارائهشده با توجه به تفاوت های سبک سفر است. کروز به کشتیهای تفریحی و ریزورت به استراحتگاههای ساحلی و تفریحی اطلاق میشود که متناسب با سبک سفر در هر کدام، تفاوتهای جزئی در کالکشنهای هر یک وجود دارد.
فشن بایِر (fashion buyer) و فشن مِرچَندایزِر (fashion merchandiser)
فشن بایر (خریدار مد): خریدار مد وظیفۀ فراهمکردن تمامی پوشاک و اکسسوریهای لازم برای هر فصل، در فروشگاهها را بر عهده دارد تا هرآنچه مصرفکنندگان در سبد خرید خود نیاز دارند، در دسترس قرار گیرد. انتخاب این اقلام باید با توجه به محصولات برند صورت گیرد. او باید نسبت به آخرین ترندهای فشن آگاهی لازم را داشته باشد و نیاز مشتریان در آینده را پیشبینی کند.
فشن مرچندایزر: برای یک فشن مرچندایزر، دو حیطۀ شغلی به نامهای «ریتیل مرچندایزر» و «کالکشن مرچندایزر» وجود دارد. «کالکشن مرچندایزر» با گروه طراحی کالکشن همکاری میکند. او با توجه به رفتار مشتری در گذشته و آگاهی کامل از ترندها، بهترین پیشنهادها در انتخاب رنگ و اقلام سبد خرید در هر فصل را به گروه طراحی ارائه میدهد. همچنین با بخش بازاریابی و طراحی بستهبندی در راستای بهبود استراتژیهای بازاریابی، بستهبندی و پیام محصولات همکاری دارد.
«ریتیل مرچندایزر» بر ثبات تجاری محصولات فروشگاه و نحوۀ توزیع اقلام در شعب مختلف برند نظارت دارد؛ تا از قرارگیری محصول در بهترین موقعیت مکانی فروش، اطمینان حاصل کند و شرکت بتواند بالاترین سود را به دست آورد.
او باید به تفاوت میزان فروش محصولات و رفتار مشتری در مناطق مختلف آگاهی داشته باشد.
همیـن طـور، تعـــریف تقــویمها و اســتراتژیهــای لازم بـــرای راهاندازی کالکشنهای آیندۀ برند، تجزیه و تحلیل عملکرد فروش و آگاهی از مشتریان فروشگاههای فیزیکی یا آنلاین از دیگر مسئولیتهای «ریتیل مرچندایزر» است.
مِیدتومِژِر (made to measure) و بِسپوک (bespoke)
میدتومژر: دو لاین تولید مِیدتومِـــژِر و بسپـــوک، شـــامل دو روش تولیــــد و عرضۀ محصولات فشن به مشتریان هستند که معمولاً در برندهای لاکژری دیده میشوند.
مهمترین تفاوت محصولات مِیدتومِژر، نسبت به محصولات آمادۀ پوشیدن و تولیدات انبوه در فشن، این است که در این لاین تولید، اندازۀ لباس، متناسب با سایز مشتری، بهطور اختصاصی تنظیم میشود؛ برای مثال یک لباس با سایز استاندارد 44، متناسب با ویژگیهای اندام مشتری، ممکن است کمی کوتاهتر، تنگتر و… گردد.
در لاین مِیدتومِژر، الگوساز و خیاط، تغییر چندانی در طرح و الگوی لباس اعمال نمیکنند و تنها شاید برخی از ابعاد و اندازهها دستخوش تغییر شوند. انتخاب پارچه هم از میان تعداد محدودی صورت میگیرد. در این لاین تنها تغییر در طرح لباس، ممکن است در طراحی جیب، نوع دکمه، پیلیها و یا برخی دیگر از جزئیات، رخ دهد.
بسپوک: صفرتاصد تولید کالای سفارشی بِسپوک، متناسب با خواستۀ مشتری خواهد بود؛ در این زمینه ممکن است نیاز به طراحی دوباره یا الگوسازی جدید، باشد. در هر حال در لاین بِسپوک، از اندازه و جزئیات لباس گرفته تا طرح کلی آن، قابلسفارش میباشد. این لاین به مشتریان اجازه میدهد تا لباس دلخواه خود را با طرحی منحصربهفرد خریداری کنند. جلسات پرو در این لاین بیشتر خواهد بود و واضح است که هزینۀ بالاتری را هم در پی خواهد داشت.
نویسنده: رضوان شجاعیان
دبیر محتوایی وبسایت: غزل وفا